امروز دوشنبه دوم دی ماه .

از یکی مجلات داستانی بهم پیشنهاد شد براشون داستان بفرستم. یکی از داستان هام رو ویرایش کردم و فرستادم. امیدوارم پذیرش کنند و چاپ بشه. خیلی هیجان زده ام. دو سه ساعت هم داشتم روی داستانم کار می کردم. یعنی واقعا دارم تلاش می کنم و راه پیدا می کنم برای چاپ داستانها.‌خیلی هم ازم انرژی میبره. باید چند تا داستان دیگه هم بنویسم. 

برای دیدن لبخند تو همه ی تلاشم رو می کنم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها